اریااریا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

دو هدیه خداوند پریا و آریا

دخترم روزت مبارک

دختر ناز من روزت مبارک چقدر خوشحالم که تو رو دارم تو فرشته ناز خونمون هستی که به خونه ما برکت و صفا بخشیدی عزیزم من و بابا عاشقانه دوستت داریم و خوشبختی و موفقیت های بیشمار تو ارزوی ماست  
17 شهريور 1392

شروع 17 ماهگی

در نهمین روز از از اخرین ماه تابستان پسر کوچولوی من وارد ماه 17 زندگیش شد ماشالا حسابی هم شیرین و بانمک شده و تا دلتون بخواد مامانی (پسر مامان)تازگی تا ماشینها دزدگیر می زنن می گه بوق بوق برای باباش هم که زبون می ریزه و بابا دون بابادون می کنه البته گاهی به پریا هم میگه پپر دون خلاصه که همه جونن بجز مامان جون در ضمن فرصتی دست داد چند روزی با مامانی بابایی و خاله شهره اینا شمال رفتیم که حسابی خوش گذشت و بچه ها با ملیسا دلی از بازی در اوردن البته جای خاله شیما خیلی خالی بود پریا ی گل منم داره خودشو برای شروع مدارس اماده می کنه و کلی شوق و ذوق داره و هرروز کیفشو می چینه کلاس زبانش هم تموم شده و فعلا تعطیلات بین ترمه کلاس نقاشی هم تموم شد ...
12 شهريور 1392

عذرخواهی از بابت این همه تاخیر

سلام به روی ماه همگی دلم برای این صفحه و نوشتن توی اون واقعا تنگ شده بود راستش مدتی بود اینترنتمون تموم شده بود و بخاطر مشغله زیاد بابا حمید فرصت خریداریش دست نمی داد و خلاصه که تو این مدت  که کم پیدا بودم درگیر بابا حمید بود یم چند وقتی چون بخاطر رویش دندان عقل تو فکش مجبور به جراحی فک شد که واقعا خدا به اون و به هممون رحم کرد که فکش نشکت واقعا عمل سختی بود ٣ ساعت جراحی بصورت بیهوشی کامل و بعد هم بستری خلاصه سرتونو درد نیارم هزار بار شکر خدا که با تبحر دکترش به خوبی گذشت بعد از اون جریانات عقد کنون خواهر عزیزم بود که براش بهترینها رو رو ارزو می کنم و خوشبختی او و همسرشو از خدا می خوام و اخریش سالگرد ازدواج من و همسر نازنینم که ده س...
4 شهريور 1392
1